دستخط یک زن...

متن مرتبط با «برگشتم به انگلیسی» در سایت دستخط یک زن... نوشته شده است

برگشتم

  • باز هم ننوشتم و این شد که می‌بینید.  هر وقت حس نوشتن بود باید نوشت. اما راستش نشد.  دیدار دوستان و اقوام و یار و دیار تمام شد. برگشتم به خانه.  حالا حس تنهایی و غریبی و سختی راه پیش رو. با شعار من می‌توانم یا باید بتوانم، چه بخواهم چه نخواهم.,برگشتم,برگشتم به تنهایی,برگشتم و باز آمدم,برگشتم از تنهایی والیار,برگشتم شعر,برگشتم به انگلیسی,برگشتم ایران,من برگشتم,دوباره برگشتم,دیر برگشتم ...ادامه مطلب

  • لطفاً فقط به غرغر‌هایم گوش بده....

  • راستش وقتی یک کارهایی را نکرده‌ای و می‌خواهی برای بار اول انجام دهی خیلی سخت به‌نظر می‌رسد. مخصوصاً کار بزرگی مثل اسباب‌کشی. نه این‌که اصلا اسباب‌کشی نکرده‌ باشم‌ها! نه، اما هرگز تنها یا دست تنها نبودم. همین باعث ترسی بزرگ شد؛ ترس که چه‌ عرض کنم، هراس! اما آمد و رفت و تمام شد. دیشب برای اولین شب بعد از این یک هفته احساس آرامش کردم. البت از حق نباید گذشت که دوستان جدید خیلی به من کمک کردند. قبل، در هنگام و حتی روزهای بعد. سپاس دوستان خوبم... 1 -خدا را شکر که تمام شد. نمی‌دانی چقدر ترسیده بودم.. -چرا؟  -کار نکرده، بار اول،‌ دست‌تنها. همیشه خانواده کنارم , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها