اول فصل که پسرم را در کلاسهای ورزشی ثبتنام کردم، فکر کردم بد نیست خودم هم در کلاسی شرکت کنم. اینطوری حداقل مجبور میشدم هفتهای یک روز ورزش کنم. خیلی سعی کردم ورزش جزو روتینهای زندگیام شود اما نشد که نشد. البته الان که فکر می کنم خیلی هم سعی نکردم! بگذریم.
اما کلاس ما؛ امروز جلسه سوم حضور من در این کلاس است. حدود هشت نه خانم چهل تا پنجاه ساله هستیم. از نژادهای مختلف؛ دو نفر سفید، یک نفرسیاه، دو سه تا شرق آسیایی و یک عرب مصری و منِ ایرانی. به قیافه همه میآید که مادر باشند ولی مطمئن نیستم. هیجکس خوشاندام نیست. حتی مربیمان که خانمی کوتاه و عضلانی و اهل آمریکای جنوبی است، هیچ شباهتی به مربیهای فیلمها یا کانالهای اینستاگرام ندارد. اما یکی از بهترین و مهربانترین و شادترین مربیهایی است که دیدهام؛ پرجنب و جوش، فعال و شاد.
جلسه اولی که در کلاس شرکت کردم احساس کردم هیچ حرکتی را بلد نیستم اما بسیاری از آن خانمها بلد بودند. فقط در آینهها چشم میگرداندم و به پاها نگاه میکردم. بعد از یکی دو موزیک از مربی پرسیدم :«چه کنم؟ من بلد نیستم.» خندید و گفت: «تو جلسه اولی، آرام آرام یاد میگیری. این بچهها بیش از یکسال است که مرتب در کلاس من هستند. پس عجله نکن و فقط از کلاس لذت ببر!»
همین و همین و همین.
امروز پس از یک ساعت تمرین وقتی به خانه برمیگشتم احساس کردم چقدر شاد و پرانرژی هستم. گرچه هنوز هم تمرینها را درست انجام نمیدهم. اما تکتک دقایق کلاس را دوست داشتم و لذت بردم. همه آن خانمهای نه چندان خوشاندام هم همینطور. در آن یک ساعت شادمانه خندیدیم و رقصیدیم. حرکاتی از رقص کوبایی، سامبا، رقص عربی و... . امروز خانم مربی، رقص ایرانی و عربی را با رقص آمریکای جنوبی مقایسه میکرد. من و آن خانم عرب پرچمداران «بلی دنس1» بودیم. خانمهای شرق آسیا یا به اصطلاح اینجاییها «چاینیزها» بسیار پرنفس و پرتوان هسنند و سختکوش اما بیهیچ حسی در صورت. اما ما خاورمیانهایها و آمریکای جنوبیها؛ پر جیغ و داد و شاد و خوشحال. من و همکلاسی عربم با فریادهای شادمانهمان تمام کلاس را روی سرمان گذاشتیم.
رقص احساس شادمانه مشترک بین آدمهاست. و فکر میکردم مردم سرزمینم هم چه رقصهای قشنگی دارند، قاسم آبادی، کردی، لزگی، بلوچی و... . شاید یک روز بتوانیم شادمانه در وطنمان برقصیم و شاد باشیم.
1. بلی دنس: رقص عربی
دستخط یک زن... ...برچسب : نویسنده : pattern-ladya بازدید : 163