راستش از «کریستیانو رونالدو» اصلاً خوشم نمیآمد. خوب یادم هست در بازیهای جام جهانی 2006 در مقابل ایران در منطقهی هجده قدم روپایی زده بود. آنروز احساس کرده بودم یک بازیکن با یک حرکت میتواند غرور ملی یک عالم آدم به وسعت یک کشور را له کند. نمیدانم چرا این حرکت او اینقدر به دلم بد نشسته بود. آنقدر که با تمام علاقهای که پسرم به او داشته و دارد، حسم به او عوض نشد.
در دنیای پسرم اما کریس رونالدو یا بهقول خودش سیآرسون (CR7) یک اسوه و الگو بوده و هست. تمام اتاقش پر از عکسهای او و تمام لباسهایش لباسهای مختلف رونالدو در تیمهای ملی و باشگاهی است. بسیاری از حرکات او را از بر است و اجرا میکند. از نظر او رونالدو قوی است، پس حق دارد با ضعیف هر جور که میخواهد رفتار کند.
بگذریم، در تمام مدت بازیهای یوروی 2016 پسرم تمام مسابقات پرتغال را به دقت دنبال کرد تا بازی فینال و حالا امیدوار بود با تلاش رونالدو پرتغال قهرمان شود. وقتی هنگام بازی از او شنیدم که رونالدو مجروح شده و بازی را از دست داده بهاو گفتم پرتغال خیلی ضرر کرد. غیر از اینکه یک بازیکن قوی و موثر را از دست داد، حتماً روحیهاش هم ضعیف میشود، چون تیم پرتغال، رونالدو محور است. از طرفی برای رونالدو هم سخت است که چنین فینالی را از دست داده، حتما خود را مقصر میداند و خود را سرزنش میکند که اگر حضور داشت شاید کمکی برای قهرمانی تیم خود بود. به هر حال اشک رونالدو سرازیر شده بود و من به این مسایل فکر میکردم تا گل دقیقهی 108 «ادر» همهچیز را عوض کرد. پرتغال فرانسهی میزبان را شکست داد و کریس رونالدو لنگان جام را بالای سر برد. به پسرم گفتم که چه جالب، ما اشتباه کردیم! وقتی اشکهای رونالدو و نگاه نگران او را بهیاد میآورم، جملهی گزارشکر بازی در ذهنم تکرار میشود که همیشه قرار نیست یک نفر، تیمی را قهرمان کند، گاهی یک تیم، میتواند یک نفر را قهرمان کند.
برچسب : یا من یفعل ما یشا, نویسنده : pattern-ladya بازدید : 149